باز بي قرار بودي
اول سال نو رو تبريك ميگم
اما بعد از تحويل سال بي قرار بودي؛شب تحويل سال رو طي كرديم اما فردا شبش اينقدر گريه كردي كه اشك هممون رو درآوردي
شبونه ساعت 2صبح برديمت پيشه مامان سرور تا آروم شدي خيلي طول كشيد.ديروز برديمت دكتر.
پزشكتم گفت خوبه خوبي.فقط ناز داري
ديشب خيلي بهتر بودي
يك اعتراف:
واقعا طاقت گريه هات رو نداريم
هر وقت گريه ميكني و خيلي نا آرام ميشي ما هم گريه ميكنيم
خوب چي كار كنيم؛دليلش رو ميدوني ؟؟؟تكراريه؟؟
درسته
چون
دوست داريم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی